تأثیر ارتباطات جهان وطن
همانگونه که اثبات خواهیم کرد، تجربه مستقیم جهانی شدن نیز به اندازه رسانههای جمعی تأثیرات آشکار دارد.
متداول ترین دیدگاه، از نیم قرن پیش به این سو، همگرایی فرهنگی حول ارزشهای غربی یا «سناریوی همگن سازی» است که می توان آن را «اثر . L . A » L.A. effect نیز نامید زیرا بر اساس این دیدگاه، بسیاری از دلایل همگرایی فرهنگی به محصولاتی بر می گردد که توسط هالیوود و سیلیکون ولی تولید می شوند. در اینجا، بحث اصلی این است که قرار گیری بیشتر در معرض اخبار و صنعت سرگرمی عامه پسند بیگانه وارد شده از شرکت های چند ملیتی مستقر در ایالات متحده یا دیگر کشورهای غربی قرار گیرند، به تدریج سبب تحلیل رفتن، کم رنگ شدن یا حتی نابودی تنوع هویت های ملی، اعتقادات متمایز، کردارهای فرهنگی و سبک های زندگی سنتی در اکناف جهان خواهد شد. همگرایی فرهنگی اغلب تحت عنوان «آمریکایی شدن» یا «غربی شدن» مورد توجه قرار گرفته است، هر چند که این عقاید خیلی ساده تر از آن هستند که بتوانند پیچیدگی چند ملیتی بودن این پدیده را پوشش دهند. به هر روی، این استدلال به جوامع در حال توسعه محدود و منحصر نیست و اغلب در مناظرات اروپاییان، نظیر نگرانی فرانسویان در مورد اخبار و برنامه های سرگرم کننده وارداتی از آمریکا نیز بیان می گردد. با این وجود، اگر ادعاهای «همگرایی» درست باشند، فرهنگهای سنتی جدا افتاده در مناطق جغرافیایی پیرامونی در کشورهای جنوب نظیر بوتان در مقابل این پیشرفت ها، آسیب پذیرترین مناطق به نظر می رسند.
این ایده کاملا جدید است. این استدلال ها سبب انعکاس نگرانی هایی در مورد تسلط ژرنالسیم و آژانس های خبری غربی در اواسط قرن بیستم یعنی اوج دوران استعمارزدایی گردید. نظریه های امپریالیسم فرهنگی طی دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ توسط جان گالتونگه و هربرت شیلر گسترش یافتند. آنها ادعا کردند که رسانه های جمعی ابزارهای قدرتمندی بودند که توسط قدرتهای غربی نو استعماری» به منظور اعمال کنترل هژمونیک بسر ایده ها، عادات و سنتهای دولت های در حال توسعه و جوامع پیرامونی ضعیف تر به کار می رفتند. توماس مکفالی این پدیده را «استعمار الکترونیک» نامید و اینگونه بر مخاطرات آمریکایی شدن تأکید کرد: تمام امپراتوریهای چندرسانه ای ایالات متحده، با شبکههای تبلیغاتی گسترده خود، ذائقه ها، ارزش ها، اخلاقیات، تاریخ، فرهنگ و زبان ایالات متحده را به سراسر جهان منتقل و تشویق می کنند.» این دیدگاه، طی دهه ۱۹۷۰ توسط تحلیل تاپیو واریس در مورد «عدم توازن مداوم» ترافیک برنامه های تلویزیونی تقویت گردید و توسط جرمی تونستال در اثرش تحت عنوان «رسانه ها آمریکایی هستند، مورد حمایت قرار گرفت.
این افکار، در اوایل دهه ۱۹۸۰ به شکل گیری مناظره مستمر در خصوص نظم نوین اطلاعاتی جهان کمک کرد: فرایندی که سبب تقسیم یونسکو و ایجاد شکافی پایدار در این سازمان گردید. نباید تصور کرد که این نگرانی ها به مرور زمان کم رنگ خواهند شد؛ در طول دهه ۱۹۹۰، همچنان پژواک های از این منازعات تاریخی از تفاسیر مفسرانی به گوش می رسید که تسلط آمریکا بر تجارت صنعت صوتی - تصویری را کوکاکولایی شدن (هاوز )، دالاسی شدن (لیبس و کاتز). مک دونالدی شدن (ریترز، باربر) یا «مک دیزنی شدن» (ریتزر و لیز کا) نامیدند. اغلب مفسران، معمولا در مورد همگرایی فرهنگی ابراز نگرانی می کنند. هر چند، جوزف اس. نی. جر" معتقد است که تسلط آمریکا در بازار محصولات فرهنگی یک تحول مثبت و خیرخواهانه را نشان می دهد، زیرا «قدرت نرم» می تواند قدرت نیروی نظامی و منابع اقتصادی سیاست خارجی ایالات متحده را تکمیل کند. تحلیلگران آمریکایی معتقدند که کاربرد دیپلماتیک ارتباطات، ابزار مهمی است که ایالات متحده می تواند آن را برای تقویت و انتشار افکار لیبرال آمریکایی و غربی مانند ارزش حکمرانی دموکراتیک، احترام به حقوق بشر و حمایت از بازار آزاد به کار گیرد.
این استدلال ها صرفا آکادمیک نیستند؛ میراث آنها طی دهه گذشته در میان سیاست گذاران جامعه بین المللی نافذ بوده است؛ در حقیقت، حمایت سیاسی، این افکار را احیاء کرده است و بنیادی فکری برای اجرای مقررات جدید حمایتی، سهمیههای واردات، تعرفههای کمرگی، نرخهای یارانه و صدور مجوز فراهم کرده است. در سال ۲۰۰۵، یونسکو توافقی بین المللی برای بیانیه جهانی تنوع فرهنگی منعقد کرد که به این نگرانی پرداخته است که ارتباطات جهانی ممکن است سبب تحلیل رفتن یا حتی نابودی رسوم و سنتهای محلی، زبانهای محلی در اقلیت و سبکهای زندگی بومی در کشورهای در حال توسعه گردد. حامیان این معاهده، فرانسه و کانادا، حمایت ۱۴۸ کشور جهان را جلب کردند و تنها ایالات متحده و اسراییل به آن رأی منفی دادند. هر چند، این معاهده اقدامات قانونی داخلی که از صنایع خلاق محلی حمایت می کنند را مشروعیت می بخشد، اما پیامدهای آن برای تجارت جهانی همچنان نامشخص و مبهم است.
برخی اقدامات حمایتی نیز توسط اتحادیه اروپا تصویب گردیده است؛ اقداماتی نظیر رهنمود خدمات رسانه ای صوتی - تصویری (۲۰۰۷) که به منظور ایجاد چارچوبی قانونی برای ارتقاء برنامه های تولیدی اروپاییان و محدود کردن واردات برنامه های تلویزیونی آمریکا در بین اعضای اتحادیه اروپا طراحی گردید. در دهه های اخیر، سازمان تجارت جهانی به توافقی در خصوص لیبرال سازی تجارت در بخش های متعدد اقتصادی رسیده است. به عنوان مثال از سال ۱۹۹۵، میانگین تعرفه های گمرکی در میان کشورهای عضو این سازمان، تا یک سوم کاهش یافت. رشد واقعی در تجارت جهانی طی دهه گذشته بین ۷ تا ۹ درصد در نوسان بوده است، که این امر تمامی مناطق و گروههای درآمدی ملی، خصوصا رشد صادرات - محور بالا در بازارهای در حال ظهور مانند چین، هند و برزیل را تحت تأثیر قرار داده است. جهان به مذاکره در مورد توافقات تجاری در تمامی حوزه ها از صنعت نساجی و مواد معدنی گرفته تا بانکداری و تولیدات کارخانه ای، پرداخته است؛ با این وجود، یک سری حساسیت ها، تلاش برای لیبرال سازی بیشتر تجارت در حوزه کالا و خدمات فرهنگی را محدود کرده است.
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص27-24، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}